۱۷۱- مجلس انس در ازل هرکو به فیض دولت ارزانی بود     تا ابد جام مرادش همدم جانی بود من همان ساعت که از می خواستم شد توبه کار   گفتم این شاخ ار دهد باری پشیمانی بود خود گرفتم کافکنم سجاده چون سوسن به دوش همچو گل بر خرقه رنگ می مسلمانی بود …

پیش تو – روشنی طلعت تو ماه ندارد – غزل ۱۲۷ – ۲۰۰

کرم نما و فرود آ- رواق منظر چشم من آشیانه توست – غزل ۳۴

ای شمع چگل – تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی – غزل ۴۸۴ – ۵۲۴

– ,دولت ,ارزانی ,  ,فیض ,۱۷۱ ,به فیض ,فیض دولت ,ارزانی بود ,در ازل ,مجلس انس

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تمامی راهکار های ثبت شرکت و برند نوشتنی های یک مشاور فن آوری اطلاعاتِ کسب و کار مشاوره و فروش محصولات سلامت محور در شیراز درگاه تجارت با چین ترازنت رادکام اس ام اس علی مهدی زاده دانشجو معلم دراکولا پرباز